آوار

انرژی.موفقیت.قهوه

آوار

انرژی.موفقیت.قهوه

این است دین.!!!

آیین تشییع نمادین پیکر امام علی (ع) ،شامگاه بیست و دوم ماه رمضان میان حزن و ماتم مردم دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اهواز برگزار شد.

در این مراسم که اقشار مختلف مردم حضور داشتند، دسته‌های عزاداری، شام غریبان مولای متقیان را با اشک و ناله برپا کردند.

به گزارش ایرنا مراسم ساعت ‪ ۲۱‬شب گذشته همراه با نوحه خوانی و سینه‌زنی و ذکر مناقب امام، از مسیر میدان شهداء به سمت حرم مطهر علی بن مهزیار اهوازی با حمل پیکر نمادین این امام همام انجام شد.

حضور جوانان و نوجوانان دوستدار اهل بیت عصمت وطهارت(ع) در این آیین چشمگیر بود.ک/‪۲‬

این گونه بجواب..!!!

جواب سلام را با علیک بده ،

جواب تشکر را با تواضع ،

جواب کینه را با گذشت ،

جواب بی مهری را با محبت ،

جواب ترس را با جرات ،

جواب دروغ را با راستی ،

جواب دشمنی را با دوستی ،

جواب زشتی را به زیبایی ،

جواب توهم را به روشنی ،

جواب خشم را با صبوری ،

جواب سرد ی را به گرمی ،

جواب نامردی را با مردانگی ،

جواب همدلی را با رازداری ،

جواب پشتکار را با تشویق ،

جواب اعتماد را بی ریائی ،

جواب بی تفاوتی را با التفات ،

جواب یکرنگی را با اطمینان ،

جواب مسوولیت را با وجدان ،

جواب حسادت را با اغماض ،

جواب خواهش را بی غرور،

جواب دورنگی را با خلوص ،

جواب بی ادب را با سکوت ،

جواب نگاه مهربان را با لبخند ،

جواب لبخند را با خنده ،

جواب دلمرده را با امید ،

جواب منتظر را با نوید ،

جواب گناه را با بخشش ،

و جواب عشق چیست جز عشق؟

استاد متقاعد کردن دیگران..!!!

فکرش را بکنید نیرویی داشتید که می توانستید هر کسی را که می خواستید متقاعد به انجام کارهای دلخواه تان می کردید. غیر ممکن به نظر می آید؟ باید بگویم آن قدرها که فکر می کنید سخت نیست. افراد زیادی مثل رهبران یا فروشندگان با همین نیروبه مقصود می رسند.

وقتی قدرت این را ندارید که به دیگران حکم کنید و دستوردهید، می توانید برای انجام این کار از راه های روان شناختی زیرکانه ای استفاده کنید. البته نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و کمی سیاست دارید.

زمینه سازی کنید و برنامه بچینید

قبل از تعیین مورد، خیلی مهم است که طبیعت و ذات فرد مقابل تان را بفهمید. این کار دو مزیت دارد:

 

1- می توانید با آن ها همدلی کرده و یک رابطه ی احساسی برقرار کنید.

2- بهتر می توانید استدلالات خود را بیان کنید و به آن ها ثابت کنید که نظرات شما درست تر از نظرات آن هاست.

بعد از آن از راه های زیر استفاده کنید.

 

راه های متقاعد کردن دیگران

1- اعتماد آن ها را جلب کنید: مردم خود به خود در مقابل افرادی که می خواهند نظرات شان را تغییر دهند ، هشیارانه رفتار می کنند. به همین دلیل است که جلب اعتماد آن ها یکی از مهم ترین قدم ها می شود. باید به آن ها ثابت کنید که فردی بی ریا و صادق هستید و نظرات مفیدی دارید. باید روی صحبت های خود تسلط کامل  داشته باشید.

 

2- نقطه ی مشترک پیدا کنید: افراد زیادی در مورد مسایل و موضوعات مختلف نقطه نظرات مشابهی دارند. به مخاطبان خود نشان دهید که افکار شما با ایده های آن ها سازگار است. باید خودتان را جای آن ها بگذارید، نگرانی های آن ها را بفهمید و نسبت به احساسات شان همدردی نشان دهید.

 

3- خوب ساختاربندی کنید: هر بحث متقاعد کننده ای، چه یک سخنرانی باشد، چه یک مقاله، باید ساختاری روشن داشته باشد، منظور از ساختار مناسب، تکرار ها و جاگذاری ها است. وقتی دلایل این که چرا مردم باید به شما گوش دهند را لیست کنید، مهم ترین دلایل را برای آخر لیست بگذارید تا در مغز شنوندگان تان باقی بماند. مطالب مهم را چند بار تکرار کنید.

 

4- هر دو جنبه را به آن ها نشان دهید: هر دو جنبه مثبت و منفی نظرات تان را معرفی کنید. این کاری بسیار معقول است. کاری که این جا باید بکنید این است که روی جنبه های مثبت بیشتر تأکید کنید. توضیح دهید که جنبه های بد نظرات تان آن قدرها هم بد نیستند و مزیت ها و فواید آن ها بر جوانب منفی اش غلبه دارد. هیچ وقت در مورد نقاط منفی آن دروغ نگویید چون اگر مخاطبان این مساله را متوجه شوند که آن ها  را  فریب داده اید از شما خشمگین خواهند شد و هیچ وقت دوباره به شما اعتماد نمی کنند.

 

5- منافع شخصی شان را به آن ها یاد آور شوید: وقتی منافع شخصی افراد را از یک ایده، به آن ها توضیح دهید، شانس بیشتری برای متقاعد کردن آن ها دارید. برای انجام این مساله ابتدا باید نیازهای مخاطبان تان را دریابید. توجه آن ها را با گفتن نیازهای شان جلب کرده و به آن ها بگویید که چطور می توانید راضی شان کنید.

 

6- به نفس آن ها بپردازید: به این کار چاپلوسی و تملق استراتژیک هم می گویند. تحسین کردن کار دیگران بایددرست انجام شود. چیزهایی را پیدا کنید که مخاطبان تان به آن افتخار می کنند، چه مربوط به استعدادهای شان باشد و چه مشغلویات شان. وقتی شما افراد را تحسین می کنید، نشان می دهید که توانایی های آن ها را شناخته اید. با این کار آن ها میل بیشتری به شنیدن حرفه های تان خواهند داشت.

فواید اشک

دانشمندان دریافته اند که گریه کردن هم مانند خندیدن فواید بسیاری دارد؛ از جمله این که فشار خون را پایین می آورد و قدرت مجموعه ی بدن را افزایش می دهد.

هر آنچه که فرد برای ابراز و بیرون ریختن اضطراب و تنش و راحت شدن از دست آنها انجام می دهد برای سلامتی انسان ضروری است. به نظر می رسد که گریه کردن بسیار موثر باشد. طی یک بررسی مشخص شد که 85 درصد از زنان و 75 درصد از مردان بعد از  گریه کردن احساس بهتری دارند.

همان قدر که گریه کردن می تواند باعث سلامتی شود، گریه نکردن و نگه داشتن خشم و غصه می تواند مضر باشد. تحقیقات نشان داده که سرکوب کردن احساسات با بالا رفتن فشار خون، عوارض قلبی و سرطان رابطه دارد.

با وجود فوایدی که گریه کردن دارد، اگر این کار بخشی از زندگی روزمره شود و هر روزه تکرار گردد، باید به پزشک مراجعه کرد چرا که می تواند یکی از علائم اولیه ی افسردگی باشد. پزشکان تا به حال گریه کردن را تا بدان حد که شخص به هق هق بیفتد توصیه نکرده اند. میزان گریه ی ما به عوامل ژنتیکی بستگی دارد. زنان چهار برابر مردان گریه می کنند.

زمانی که حس کردید می خواهید گریه کنید با آن مقابله نکنید، زیرا گریه یک واکنش احساسی، سالم و طبیعی است.

پیدا کردن جهنم های زمینی

به نقل از bbc.com

این موسسه معتبر در گزارش تازه ای فاش ساخته است که احتمال مرگ افراد در نتیجه خودکشی یا سوانح در این منطقه از جهان، به خصوص روسیه، قوی تر از سایر نواحی جهان است.

تنها کلمبیا است و خطر قتل، تعداد بیشتری از مردم را تهدید می کند

آمار تلفات در نتیجه حوادث خشونت بار در این منطقه به حدی است که نویسندگان این مطالعه آن را مستحق تعریفی ویژه دانسته اند

آقای چسنیس می گوید مرگ و میر ناشی از حوادث خشونت بار اکنون به مثابه تهدیدی جدی و بلندمدت علیه ثبات و توسعه اقتصادی منطقه است.

در این گزارش مرگ خشونت بار به قتل، خودکشی، انواع گوناگون حوادث صنعتی و سوانح جاده ای اطلاق می شود.

این گزارش اشاره می کند که برخی کشورها در آسیا و آفریقا آمارهای قابل اعتمادی در این زمینه ارائه نمی کنند و برای مثال هشدار می دهد که اگر آفریقای جنوبی ارقامی واقعی ارائه کند احتمالا پایتخت قتل در جهان شناخته خواهد شد.

این گزارش علاوه بر ارائه آمارهای بزرگ و کلی، به جنبه های خاصی از آمار مربوط به مرگ خشونت بار در اتحاد جماهیر شوروی سابق می پردازد.

برای مثال از هر صد هزار نفر بزرگسال در روسیه، سالانه 221 نفر در اثر حوادث خشونت بار جان می بازند. این آمار در مورد اوکراین 140 نفر و قزاقستان 119 نفر است که پس از روسیه در مقام های بعدی می ایستند.

البته از نظر آمار قتل، روسیه در جهان دوم است. آمار سالانه قتل در روسیه کمی بیش از 28 نفر در هر صدهزار نفر است.

تنها کشور دیگر جهان که از روسیه پیشی می گیرد کلمبیا است.

در روسیه، زنان به تناسب جمعیت بیشتر قربانی می دهند که طبق گزارش دال بر خشونت های خانوادگی است که مردان ازجمله در نتیجه زیاده روی در نوشیدن الکل مرتکب می شوند.

حوادث مرگبار جاده ای و ترابری نیز در این منطقه بسیار رایج است. روسیه، لیتوانی، لتویا و استونی از جمله ده کشوری هستند که از این نظر در جهان در صدر قرار می گیرند.

یونان تنها کشور خارج از منطقه کمونیستی سابق است که آمارهای مشابهی دارد. این کشور از لحاظ تعداد حوادث مرگبار جاده ای در جهان چهارم است.

رکورد منطقه اتحاد جماهیر شوروی سابق از نظر آمار خودکشی در جهان بلامنازع است. لیتوانی با کمی بیش از سالانه 44 مورد خودکشی در هر صدهزار نفر، در جهان اول است.

بعد از آن کشورهای روسیه، روسیه سفید، قزاقستان، اوکراین و استونی قرار می گیرند.

این گزارش همچنین حاوی برخی آمارهای غیرمنتظره است. برای مثال ژاپن با سالانه 0.6 مورد قتل در هر صدهزار نفر یکی از ایمن ترین کشورهای جهان از لحاظ قتل توصیف شده است.

این گزارش همچنین این توهم را که آمریکا یکی از خشن ترین کشورهای جهان است باطل می کند. آمار قتل در این کشور طی یک دهه گذشته رو به کاهش بوده است و اکنون حتی از ژاپن کمتر است.

براساس این گزارش کشورهای ثروتمند اروپای غربی ایمن ترین کشورهای جهان هستند.

برای مقایسه، بریتانیا و آلمان دو مورد از کشورهایی هستند که آمارهای مربوط به کلیه انواع مرگ خشونت بار در آنها نسبت به سایر کشورها در حداقل است.

در بریتانیا، این رقم 33 نفر در هر صد هزار نفر و در آلمان 41 نفر است.

یه دست بده.!!!

معمولاً هیچکس به ما چگونه دست دادن را یاد نمى دهد. اما اگر دقت کرده باشى خانمها و آقایان به اشکال متفاوت دست مى دهند. حتى این تفاوتها در شغلها و شخصیتهاى مختلف و وضعیتهاى روحى متفاوت قابل مشاهده است.

هنگامى که خانمها مى خواهند احساسات صادقانه خویش را به خصوص درمواقع بحرانى زندگى نسبت به خانمهاى دیگر ابراز کنند، با یکدیگر دست نمى دهند بلکه دستهاى فرد مقابل را به نرمى در دستهاى خود گرفته و با حالت چهره، همدردى عمیق خود را بیان مى کنند.

چنین رفتارى در برخورد با آقایان به ندرت اتفاق مى افتد. به نظر مى رسد خانمها این رفتار را فقط براى ارتباط با همجنسان خود انتخاب کرده اند.

از نحوه دست دادن افراد مى توان بسیارى از خصوصیات کلى یا لحظه اى آنها را با دقت زیادى تشخیص داد. کف دست عرق کرده و خیس نشان دهنده دلهره و نوعى هیجان غیرعادى است. اگر کف دست شما زیاد عرق مى کند، به احتمال زیاد شخصیت نگران و مضطربى دارید. به خاطر داشته باشید که اگر اینگونه اید حتماً دستهایتان را قبل از دست دادن با دیگران خشک کنید. حتى بعضى بیماریها نیز در کف دستهاى شما علائمى ویژه ایجاد مى کنند.

در بیمارى پرکارى غده تیروئید کف دستها مرطوب و گرم مى شود و در اضطراب و اختلالات هراسى کف دستها مرطوب و سردند. سست و شل دست دادن بیانگر شخصیتى سرد، درونگرا و احتمالاً متکبر است. بیش از حد محکم دست دادن نیز به همین اندازه ناراحت کننده و خارج از عرف است به ویژه در نخستین ملاقاتها باید از هر دوى آنها بپرهیزیم.

وقتى با کسى دست مى دهید دقت کنید که دست او روى دست شما قرار مى گیرد یا زیردستانتان؟ اگر کف دست فردى در دست دادن، روى دست فرد دیگرى قرار بگیرد، نشان دهنده تمایل بر تسلط و اعتماد به نفس او و همچنین علاقه به کنترل رابطه از سوى او دارد، برعکس اگر کف دست فردى زیر قرار بگیرد، نشان دهنده تمایل آن فرد به تحت تسلط بودن و واگذارى حق تصمیم گیرى شخصى به فرد مقابل است. همچنین وقتى فردى در موقع دست دادن دست خود را بالاتر از حد معمول (در حد کمر) قرارداد نشان از تکبر و رئیس مآبى آن فرد دارد.

اما دست دادن با شغل افراد نیز ارتباط دارد. به طور مثال بسیارى از ورزشکاران هنگام دست دادن نیرو و قدرت خویش را کنترل مى کنند، در نتیجه به آرامى دست مى دهند. هنرمندان چیره دست و ماهر، نوازندگان و جراحان نیز مراقب دستهاى خود بوده و به آنها حساسند و در محافظتشان مى کوشند.

دست دادن دیپلماتیک هم خاص سیاستمداران است که این از خصوصیات بارز آمریکاییان است. این نوع دست دادن به ویژه طى مبارزات انتخاباتى توسط کاندیداها و یا ملاقاتهاى رسمى سران و وزیران دیده مى شود. شکل معمول آن گرفتن شانه یا بازو با دست چپ هنگام دست دادن، امرى معمول است. تهنیت و درود دو دوست قدیمى به این شکل پذیرفتنى است، اما براى بسیارى از افراد در مواجهه با کسانى که آشنایى چندانى با آنان ندارند، این گونه دست دادن ناخوشایند است آنان این امر را به عنوان حرکتى تظاهرآمیز و ریاکارانه تلقى مى کنند اما هنوز بسیارى از سیاستمداران به انجام این عمل اصرار مى ورزند.

همچنین آداب و رسوم دست دادن در کشورها و فرهنگ هاى مختلف متفاوت است. فرانسویها درست مثل ما در هنگام ورود و خروج با یکدیگر دست مى دهند. آلمانیها تنها یک بار با هم دست مى دهند. برخى از آفریقاییها پس از هر بار دست دادن بشکن مى زنند که حاکى از رهایى و آزادى است. مردم برخى از کشورها هم دست دادن را خوب نمى دانند. آمریکاییها خیلى محکم دست مى دهند که احتمالاً از رقابتهاى سنگین جسمى مانند کشتى سرخ پوستان نشأت گرفته است. پیچیده ترین شکل دست دادن را سیاهان آمریکایى دارند که عملاً شامل چند عمل پیچیده است.

دست دادن شکل تکامل یافته اى از ارتباطات غیرکلامى است که طى سالیان سال به نمادى جهانى در ارتباطات بدل شده است. مثلاً بالا نگه داشتن دو دست که دلالت بر همراه نداشتن سلاح مى کرده است، بعدها به درود و تهنیت و صلح طلبى در بدو خوش آمد بدل شده است. رومى ها با الهام از این عمل دست بر سینه مى گذاشتند. آنها حتى به جاى دست دادن، بازوهاى هم را مى گرفتند. دست دادن امروزى نشانه اى از خوش آمدگویى و پذیرایى است. تماس کامل دو کف دست، بیانگر صمیمیت و حاکى از یک رنگى و یکى بودن است.

به نق از سایت تکچین

عجیب ترین واقعه بازگشت روح!!۱!

دست مومیایی ملکه 3 هزار ساله مصر زنده می شود وا نتقام خود را از کاهنان امروز می گیرد عکس هایی که همسر لویی هامان سیاح معروف فرانسوی از روح ملکه عصیانگر مصر گرفته است و بازو بندهای اهدایی وی در موزه لندن موجود است.

در یک جلسه سخنرانی که در حضور ملکه انگلستان برگزار می شد، ملکه الیزابت از لرد ”هالیفاکس“ درخواست کرد تا یکی از خاطرات عجیب خود را که تاکنون در جایی بازگو نکرده است. برای افراد حاضر در آن جلسه بیان کند. لرد ”هالیفاکس“ این درخواست را پذیرفت و طی مقدمه کوتاهی اظهار داشت:

اخیراً فرهنگستان پادشاهی علوم در انگلستان موضوع بازگشت ارواج را مورد مطالعه قرار داده و از مردم انگلستان درخواست کرده بود که آنچه اطلاعات درباره بازگشت مردگان دارند به فرهنگستان ارسال کنند که بعضی از آنها حتی عکس ها و نقشه هایی را نیز جهت استناد ارسال کرده بودند. من قبل از بیان یک واقعه مستند شما را از تمسخر و تخطئه این مساله برحذر می دارم. به ویژه درباره حادثه ای که برایتان حکایت خواهم کرد. زیرا علاوه بر من کنت ”لویی هامان“سیاح و جهانگرد بزرگ فرانسوی که افتخار حضورشان را در این مجلس داریم و اکثر کشورهای جهان را سیاحت کرده است در این مورد شهادت خواهد داد. به طوری که ”لویی هامان“ می گفت:

لرد”هالیفاکس“از ادامه صحبت خود منصرف شد و از سیاح معروف فرانسوی خواهش کرد تا خودش روی صحنه بیاید و ماجرای دست خونین ملکه مصر را برای حضار تعریف کند. با تشویق حاضر ”لویی هامان“ پیش تربیون قرار گرفت و گفت:

باور کنید نه به خاطر غرابت موضوع، چون خودم و همسرم شاهد این قضیه هراس انگیز بوده ایم قادر به صحبت در این باره نیستم. من از دوست عزیزم ”هالیفاکس“ خواهش می کنم این زحمت را از شانه ناتوان من بردارد و خودش به شرح موضوع بپردازد.

لرد ”هالیفاکس“ به اجبار رشته سخن را به دست گرفت و گفت:

”لویی هامان“ تا چند سال قبل که دست مومیایی شده ای که حدود 3 هزار سال از مرگ صاحبش می گذشت را در اختیار داشت و من از شخص او شنیده بودم که چگونه و در چه شرایطی آن دست بریده را صاحب شده و به چه علتی ناگریز پس ازدو سال آن را از خود دور نموده است.

هنگام کشف مقبره ”توتان خامون“ در منطقه ای معروف به دره پادشاهان، مردم بومی مصر با خاطری آشفته و لحنی هراسناک می گفتند: چون اروپاییان به نام علم و دانش مقبره فرعون را شکافته اند و خواب 3 هزار ساله او را آشفته کرده اند فرعون ازآنان انتقام خواهد گرفت“.

حتی دانشمندانی که از تاریخ فراعنه و مصر باستان اطلاعات عمیقی داشتند و به هیچ وجه تردیدی در صحت اظهارات آنان نمی رفت از خودنمایی و انتقامجویی اشباح و ارواح حکایاتی باور نکردنی که خود شاهد آن بوده اند نقل می کردند و می گفتند:

”جسد مومیایی شده یکی از فراعنه مصر در موزه مصر زنده شده و پس از یک سلسله عملیات ناپدید شده است“. حتی از وی فیلمبرداری هم کرده بودند. اما آنچه را که من قصد دارم بگویم از آن هم عجیب تر است.

یک روز که به خانه ”هامان“ رفته بودم ”لویی هامان“ برای من گفت:

این دست مومیایی شده را ”پاشا خدیو اسمعیل“ یکی از پادشاهان مصری که مدعی بود از نسل فراعنه مصر است به من هدیه داده است . چون من بیماری مالاریای پاشا خدیو اسمعیل را با داروهایی که از فرانسه به همراه برده بودم درمان کرده بودم. او به عنوان قدرشناسی و این که همیشه به یاد او باشم این دست مومیایی شده را که بازو بندی گران بها بر بازوی خود داشت. به من داد و گفت: این هدیه گرامی ترین و گرانبهاترین چیزی است که در اختیار دارم و در تمام مصر نظیر آن یافت نمی شود، زیرا این دست متعلق به ”توتان خامون“ یکی از هفت دختر فرعونی است که قبل از ”توتان خامون“ بر مصر سلطنت می کرده است.

”توتان خامون“ که این دست مومیایی شده به وی تعلق داشت بر علیه پدر خود دست به شورش زد و سرزمین هایی را نیز متصرف شد. اما کاهنان معابد او را به اتهام عصیان علیه پدر تکفیر کردند و با سپاهیان معابد به فرعون پیوستند و شاهزاده خانم را شکست دادند. اما چون شانس ملکه عاصی بلند بود در میان جنگ کشته شد و کاهنان برای این که او را به مجازات برسانند دست راست او را بریدند تا دست وی که با شمشیر علیه پدرش به حرکت در آمده و باعث مرگ بسیار از مردم مصر شده بود در گور همراه پیکر او نیاساید و در نتیجه تا دنیا دنیاست پیوسته در عذاب دایم باشد.

مصریان قدیم عقیده داشتند: تمام اجزاء مردگان به ویژه رجال، فراعنه و افراد خاندان آنان در یکجا دفن شود تا دچار عذاب نشود، و حتی اگر یک بند انگشت هم از جسدی گم میشد آنقدر جستجو می کردند تا عضو گمشده را به جای خودش بازگردانند.

تابوت ”توتان خامون“ در کناره دره فراعنه قرار داده شد. ولی طبق حکم کهنه معابد و سوگندی که درباره مجازات او یاد کرده بودند،دست مومیایی شده ملکه عاصی در تابوتش گذاشته نشده و مدت 30 قرن دست به دست می گشت تا بالاخره از طریق ”پاشا خدیو اسمعیل“ به من هدیه شد و من نیز آن را به همراه خود به انگلستان آوردم و در سالن موزه شخصی خودم گذاشتم. ”لویی هامان“ که به هیجان آمده بود و مثل این بود که طرز گفتار لرد ”هالیفاکس“ چندان راضی به نظر نمی رسید، خودش ادامه داد ماجرا را بر عهده گرفت و گفت:

من شخصا به هر کجا که مسافرت می کردم،حتی در مسافرتهای طولانی این دست را از خود جدا نمی کردم چون همیشه وحشت داشتم که مبادا به خاطر آن بازو بند قیمتی که بر بازو دارد آن را از من سرقت کنند . یک روز که در خانه مسکونی ام در ایرلند بودم متوجه شدم که دست مومیایی که به سختی و استحکام چوب آبنوس و به رنگ تیره تنباکویی بود، تغییر وضع داده و انگشت سبابه اش را با وضع معناداری به طرف سقف اتاق نشانه رفته است.

لحظاتی چند با دقت به آن نگاه کردم و از خدمه و همسرم درباره علت این مورد عجیب سوال کردم ولی آنها هم از علت آن تغییر حالت بی خبر بودند. ناگریز با فشار زیادی که بر آن انگشت وارد آوردم آن را مجدداً به حال اولش بازگرداندم.

روز بعد با صدای جیغ یکی از خدمه به طرف سالن موزه ام دویدم. ابتدا فکر کردم سرقتی به اشیاء موزه واردآمده است اما موضوع سرقت در کار نبوده با کمال تعجب دیدم که گوشت و عضلات آن دست نرم شده است و در رگهای آن خون وجود دارد و قطراتی از خون بر روی شیشه میز چسبیده است. اکیداً غدغن کردم نه همسرم و نه مستخدمه ام در این باره حرفی با کسی بزنند. زیرا توجیه این مساله غیر ممکن بود. اما در ماه ”می“ سال بعد پس از مدتی که دست ملکه عاصی مصر به حالت اولیه خود بازگشته بود مجدداً آثار حیات در آن ظاهر شده و خون تازه از آن می چکید.

وقتی به تقویم مراجعه کردم متوجه شدم این اتفاق دقیقاً در روز بیست و دوم ماه می هر سال اتفاق می افتد و دست مرده زنده می شود چون سال بعد در همان تاریخ دست را زیر نظر گرفتم متوجه شدم آن دست مومیایی شده مثل دودی از روزنه صندوق شیشه ای خارج شد. در اتاق را باز کرد ورفت و سحرگاه بازگشت و به همان صورت در صندوق جای گرفت و شروع به زنده شدن نمود.

چون می ترسیدم دچار جنون شده باشم از داستن که از دوستانم بود و از پزشکی قانونی دکتر جانسون ولرد ”هالیفاکس“ عزیز دعوت کردم و از آنها که دست مومیایی شده ام را بارها در سالن موزه ام دیده بدند شگفت زده تایید کردند که آثار حیات کامل در آن دست مومیایی موجود است و حال این که 3 هزار سال از مومیایی شدن آن گذشته است .

”لویی ماهان“ یک گواهینامه رسمی از پزشکی قانونی و یک مجوز رسمی از دادستان و یک تایید نامه رسمی از لرد ”هالیفاکس“ به حاضرین نشان داد که این ماجرا را تایید می کردند.

وقتی در آرشیو پلیس اسکاتلند یارد وقایع شب تا صبح بیست و دوم ماه می سه سال اخیر بررسی شد، متوجه شدیم دست مومیایی به سراغ چند نفر مصری که در نقاط مختلف کشورهای فرانسه، آلمان و انگلیس زندگی می کرده اند رفته و آنها را به قتل رسانده است و چون پلیس هر سه کشور نتوانسته اند رد پایی از قاتل بدست آورند نام وی را دست خفه کننده نهاده اند و شب های بیست و دوم ماه می نیز گشت خود را چند نفره می کنند. اما باز هم قتل طبق معمول رخ می داد و هیچ رد پایی هم از قاتل بر جای نمی ماند . در قانون انگلستان هم برای مجازات یک دست مومیایی شده جنایتکار مجازاتی معلوم نشده بود و اصولاً اثبات این مساله کاری غیر ممکن بود.

در ماه اکتبر همان سال، به علت بروز انقلاب در ایرلند، زندگی در آن کشور بسیار دشوار شد. من و همسرم تصمیم گرفتیم ایرلند را ترک کنیم و برای مدتی ساکن انگلستان بشویم تا اوضاع ایرلند بحران زده آرام گیرد. به همین منظور اموال و اجناس خود را بسته بندی کرده و به تدریج به لندن ارسال کردیم.

خدمه را نیز در شب آخر اقامتمان در ایرلند مرخص کردیم و من و همسرم تصمیم گرفتیم روز بعد آن کشور را ترک کنیم اما در همین لحظه حیرت زده مشاهده کردیم از آن دست مومیایی که مجدداً زنده شده است خون می ریزد. ما که نمی توانستیم با آن کیفیت یک دست بریده خون آلود را به همراه خود از کشور خارج کنیم، به اتفاق همسرم تصمیم گرفتیم آن را در آتش شومینه دیواری مان بیاندازیم و خودمان را از شر نگهداری آن آسوده کنیم. من با ترس و لرز فراوان دست خون ریز را برداشتم و در حالی که همسرم دعا می خواند آن را در شومینه سوزان انداختیم.

”لویی هامان“ در حالی که رنگ از چهره اش پریده و زبانش به لرزه افتاده بود، جرعه ای آب نوشید و گفت: خدای من به محض این که دست را در آتش انداختیم واقعه ای رخ داد که تا کسی به چشم ندیده باشد نمی تواند باور کند،زیرا به عقل راست نمی آید. ابتدا شیشه های در بزرگ تالار با صدای مهیبی شکست و ما تصور کردیم جمهوریخواهان و یا انقلابیون به خانه ما هجوم آورده اند. در حالی که ازدر عقبی منزل قصد فرار داشتیم ناگهان در بلوطی و محکم تالار اصلی منزل تحت فشار فوق العاده ای شکست و با صدای مهیبی وسط تالار افتاد.

از جای در که از جای کنده شده بود محوطه باغمان را که نور ماه روشن شده بود دیدیم روی سکویی زنی که فقط سر و شانه هایش پیدا بود بی حرکت نشسته بود وقتی ما را متوجه خود دید از جا برخاست و وارد سالن شد و مستقیماً به طرف آن اجاق رفت.

در روشنایی چراغ و آتش شومینه اندام وی کاملا دیده می شد. روی سرش تاجی زرین می درخشید و بر اطراف آن انوار رنگارنگی دیده می شد. گرداگرد آن ماری عظیم که علامت خانوادگی فراعنه قدیم مصر بود به چشم می خورد که حلقه زده،اما آماده حمله به نظر می رسید.

از کلاه و جواهرات کمربندش اشعه ای نورانی می درخشید که نور چراغ و شعله آتش را تحت الشعاع قرار داده بود.

همسرم اشاره مرا دریافت و تند تند از او عکس می گرفت. آن زن مقابل شومینه خم شد و بازوی چپ خود را در آن آتش سوزان فرو برد و دست راستش را که ما در آتش انداخته بودیم برداشت و ما در نهایت وضوح دیدم که دو دست خود را در بالای سر به هم وصل کرد.

شاهزاده خانم زیر این شبح جز همان شاهزاده خانم باستانی عاصی مصر نبود. به عقب بازگشت. به در خروجی نزدیک شد. لحظه ای با دیدگانش که گویی در فضای سالن بر جای گذاشته بود به ما نگاه کرد و گفت: دوران 30 قرن مجازات من تمام شد. انتقام خود را نیز از اعقاب آن کاهنان خیانتکار گرفتم و اکنون آلوده به آرامگاه ابدیم باز می گردم . آنگاه دو بازو بند یکسان را از بازوان خود گشود و به طرف ما انداخت و رفت...

”لویی هامان” عکس ها و بازوبندها را به ملکه الیزابت تقدیم کرد و با گزارشهای ضمیمه به موزه ملی انگلستان هدیه شد. در حالی که هنوز هم عده ای از حاضرین این را یک داستان می دانستند

ندانسته ها در مورد کراک.

 

 

آنچه درباره کراک نمی دانستید

ماده ای که به نام کراک در آمریکا و اروپا مصرف می شود با نوع آسیایی آن تفاوت دارد.کراک اروپایی از کوکایین به دست می آید در حالی که کراک ایرانی همان تغلیظ شده هرویین است که با مقداری امفتامین مخلوط شده است. کراک آسیایی محصول مافیای روسیه یا آزمایشگاه های خانگی است. از نظر ظاهری کراک ماده ای است شبیه تکه های کوچک سنگ به رنگ شیری که به اسامی کریستال، کرک و سنگ نیز معروف است. مصرف آن هم یا به صورت تدخینی است یا تزریقی.

اعتیاد به کراک

هروین و کراک مواد مخدر قوی هستند که آخرین پله نردبان اعتیاد را در مصرف مواد مخدر به خود اختصاص داده اند و شخص را به سفری می برند که کمتر کسی به سلامت از آن بازگشته است. در حقیقت در بیشتر موارد فرد با یک بار مصرف این مواد به دام آنها می افتد و تنها سه بار مصرف مقدار اندکی از آن اعتیاد را حتمی خواهد کرد. کراک در کمتر از 21 روز در 97 درصد افراد مصرف کننده ، اعتیاد شدید فیزیکی به وجود می آورد و فرد مجبور به استفاده مجدد از این ماده می شود. در مراحل نهایی اشخاص روزانه تا حدود 10 بار از این ماده استفاده می کنند تا دچار علایم خماری و تشنج نشوند.

بعد از اعتیاد

کمبود کراک از تریاک و مواد مخدر مشابه خیلی زودتر احساس مس شود. به طوری که معتاد مجبور است هر 3 تا 5 ساعت از آن استفاده کند. در اعتیاد شدید به این ماده فرد به زندگی مطلق می رسد، به طوری که معتاد فقط برای این ماده و توسط آن زنده است.در حال حاضر 75 درصد از مراجعه کنندگان به کلینیک های ترک اعتیاد از مصرف کنندگان کراک هستند.

یکی از کارشناسان دلایل مصرف کراک را اینچنین توضیح می دهد: "کراک بو ندارد، مصرف آن راحت است و با یک فندک و سوزن در هر جایی میتوانی مصرفش کنی، درست بر خلاف تریاک و هروین."

به این ترتیب فرشته مرگ به همین راحتی برای خودش در میان نسل جوان جا باز می کند. اما دلیل اصلی مصرف کراک ناآگاهی و سوء تبلیغ است. بیشتر استفاده کنندگان از کراک جوانان زیر 24 سال هستند که فکر می کنند کراک چیزی مثل قرص های روان گردان و یا حتی قلیان میوه ای است !!!  این ماده به علت اطلاع رسانی نا کافی در میان جوانان به صورت ماده ای کم خطر با میزان نشئگی بالا معرفی شده است !

عواقب مصرف کراک

کراک شکل خالص تر هروین است. کسانی که کراک مصرف می کنند در ابتدا احساس سرخوشی می کنند، همراه با این سرخوشی بدن فرد گرم تر می شود ، دهان خشک شده و فرد در دست ها و پاهای خود احساس سنگینی می کند. در مواقعی هم دچار تهوع و استفراغ و بیقراری شدید می شود. و سپس تا چند ساعت دچار سرگیجه می شود. تمام اعمال مغز دچار آشفتگی می شود، حرکات قلب کند شده و در مواردی تنفس آنچنان آهسته می شود که به مرگ منجر می شود.

وقتی که وابستگی جسمی به کراک به وجود می آید بدن فرد به حضور این ماده در بدن عادت می کند به گونه ای که اگر مصرف آن یکباره قطع شود ، علائم شدید محرومیت بروز می کند. این علائم چند ساعت پس از آخرین مصرف بروز می کند که شایع ترین آن بی قراری،بی خوابی،استفراغ،درد استخوان و عضله، اسهال و حرکات غیر ارادی در پا است. البته اعتیاد روانی هفته ها و ماهها بعد از رفع علایم ترک باقی می ماند و فرد به مصرف دوباره این ماده میل دارد. این ماده سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کند و در نتیجه این افراد به بیماری های متعدد مانند عفونت تنفسی، عفونت های پوستی، مفصلی و غیره دچار می شوند. در اثر مصرف کراک فرد معتاد دچار کمبود پول شده بنابراین رعایت مسائل بهداشتی در این افراد تنزل می یابد.

یک کراکی چند وقت زنده می ماند؟

شخص کراکی در خوشبینانه ترین حالت شاید نتواند 5 سال زنده بماند. این افراد در پایان اولین سال اعتیاد حداقل کبد و طحال خود را از دست می دهند. در واقع یک ماه بعد از شروع اعتیاد ،زندگی فرد از حالت عادی خارج می شود. یا نشئه بوده و در حال چرت زدن است و یا خمار و در حال کشیدن دردهای عضلانی و استخوانی وحشتناک.

مرگ و میر معتادان به کراک تقریبا 2 سال بعد از اعتیاد شروع می شود. تقریبا در آخرین ماههای عمر کراکی ، نشئگی هم دیگر وجود ندارد و معتاد یا خمار است یا پس از مصرف مقدار زیادی کراک ،تنها دردش ساکت می شود. بعد از این مرحله، مرحله تزریق محلول کراک فرا می رسد که در کمتر از دو ماه فرد را به نابودی می کشاند.

 

تا انتهای مطلب رو برید وخود را بشناسید

چقدر هراس و اضطراب دارید- روی چهارخانه جلوی هر عبارتی را که در مورد شما درست است علامت بزنید

ـ همیشه یک نوع حالت دل نگرانی و تشویش دارم.

ـ بدون آن که دلیلی برای آن ببینم همیشه یک نوع احساس ترس در وجودم هست.

ـ سریع از کوره درمی روم و دست و پایم را گم می کنم.

ـ احساس می کنم که دارم خرد می شوم.

ـ هیچ چیز در زندگیم درست نیست و هر لحظه ممکن است بلایی بر سرم بیاید.

ـ خیلی وقتها در دست و پایم احساس لرزش می کنم.

ـ همیشه سردرد، گردن درد و کمردرد دارم.

ـ احساس می کنم که ضعیف هستم و به سرعت خسته می شوم.

ـ همیشه احساس ناآرامی دارم و نمی توانم یک گوشه آرام و قرار بگیرم.

ـ خیلی وقت ها در قلبم احساس پرش می کنم.

ـ همیشه یک نوع احساس سرگیجه دارم.

ـ تا به حال چند بار پیش آمده که حالت غش به من دست داده است و همواره احساس می کنم این کار دوباره تکرار می شود.

ـ خیلی وقتها تنگی نفس می گیرم.

ـ نوک انگشتانم گزگز می کند و یک نوع احساس خواب رفتگی در آن ها می کنم.

ـ بیشتر اوقات یبوست دارم؛ اسهال می گیرم و معده درد دارم.

ـ بیش از حد معمول باید به دفعات برای ادرار به توالت بروم.

ـ کف دستانم همیشه عرق کرده است.

ـ خیلی وقتها احساس می کنم که صورتم گرم و سرخ شده است.

ـ به سختی به خواب می روم و درخواب هم خستگی ام درنمی رود.

ـ به سختی می توانم خودم را کنترل و آرام کنم.

به هر علامت 5 امتیاز بدهید و آن ها را با هم جمع کنیدش

نمره بین 5 تا 20 نشان دهنده هراس و اضطراب خفیف است.

اگر جمع نمراتتان بین 20 تا 40 قرار دارد، دچار هراس و اضطراب متوسط شده اید.

اگر نمراتتان از 40 به بالا است دچار هراس و اضطراب شدید شده اید.

در مورد هراس متوسط و شدید مراجعه به متخصص برای درمان هراس و اضطراب بسیار ضروری است.

هراس و اضطراب اختلافاتی هستند که در طول زندگی آموخته می شوند. اضطراب و هراس چیزهای قابل علاجی هستند و هرچه زودتر برای علاج آن ها اقدام شود نتیجه بهتری می دهند

از دیگران یک پله بالاتر باشید .با پیروی از دستورات جاودیی.!!!

عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنیادی ترین بخش شخصیت یـک فرد می بـاشـد که در تمام جوانب زندگی فرد خود را به نـحـوی متـظـاهــر می سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا یک ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی میباشد. اعتماد بنفس را میتوان چنین تعریف کرد:

* باور و اعتقادی که فرد نسبت به خود دارا میباشد.

* شناخت ارزش و اهمیت خویش - داشتن اعتماد و رضایت از خویش.

* توانایی برخورد و کنارآمدن با چالشهای اساسی زندگی.

* تـوانـایـــی ارزیابی درست و دقیق خویش - پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود بدون هیچگونه قید و شرطی.

* توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیتهای خویش.

افرادی که از اعتماد بنفس پایینی برخوردار میباشند دارای خصوصیات زیر هستند:

* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.

* هنگام صحبت کردن در چشمان فرد مقابل خود نگاه نمیکنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.

* در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی که به آنان میشود مشکل دارند (تصور میکنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).

* معمولا احساس میکنند قربانی رفتار دیگران هستند.

* احساس تنهایی میکنند حتی زمانی که در یک جمع قرار دارند.

* در درون خود احساس خلاء و پوچی میکنند.

* احساس میکنند با دیگران تفاوت دارند.

* احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند.

* نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری.

* از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.

* از شکست وموفقیت می هراسند.

* مرتبا سعی در راضی نگاه داشتن دیگران دارند.

* دچار هراس اجتماعی میباشند.

* قادر به مدیریت زمان خود نمی باشند.

* عادت به پشت گوش انداختن کارها دارند.

* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر

می باشند.

* از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میکنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند.

* خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میکنند.

* از تعیین یک هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.

* قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.

* معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.

* ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.

* تحمل عیب و کاستی را نداشته و کمالگرا میباشند.

* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.

* وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یک احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته میباشند. مانند:

وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الکل مواد مخدر به منظور پر کردن خلاء درونی خود و تسکین دردهایشان.

وابستگی به رفتارها: مانند خرج کردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر کردن خلاء درونی و تسکین دردهایشان.

وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.

وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته میباشند.

اعتماد بنفس واقعی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعتماد بنفس حقیقی یک حس درونی می باشد بدون وابستگی به جهان خارج، رویدادها، موفقیتها، شکستها و افراد دیگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعی بسیار نادر و نایاب میباشد زیرا اغلب اعتماد بنفسها کاذب و نقابی برای پنهان سازی اعتماد بنفس پایین میباشد. اعتماد بنفسهای غیر واقعی را میتوان در موارد زیر یافت:

*اعتماد بنفسهای کاذب: اینگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر میباشند.مانند اعتماد بنفسهایی که به جهت ثروت،شهرت،محبوبیت،به تن داشتن لباسهای فاخر،قدرت و زیبایی ظاهر در افراد نمود می یابند که همگی کاذب بوده و ارتباطی به ماهیت واقعی فرد ندارند.

* گستاخی: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه میگیرند.اما پررویی نیز یک نوع نقاب برای استتار بی کفایتی و اعتماد بنفس پایین میباشد.

* متظاهرها: اینگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شکست ناپذیر نشان میدهند. اما از درون احساس پوچی و خلاء کرده و از شکست بسیار هراسانند.

همچنین اعتماد بنفس به مفهوم برتری داشتن، تکبر وخود بینی نمیباشد زیرا این خصوصیات رفتاری از اعتماد بنفس پایین نشات میگیرند. اعتماد بنفس شما نباید یک پدیده مقایسه ای و رقابتی باشد زیرا در این هنگام شما خود را در معرض احتیاج و وابستگی به پذیرش دیگران قرار خواهید داد که با اعتماد بنفس واقعی و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نیازی به پذیرش، موافقت، تائید، تشویق و دلگرمی دیگران ندارند. همچنین اعتماد بنفس بالا اینگونه نیست که شما را از هر گونه تردید، یاس ونگرانی مصون بدارد بلکه تنها تحمل و غلبه بر آنها را برای شما آسانتر میسازد.

خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* برخوردار از مرکز کنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.

* از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میکنند.

* میانه روی را در افکار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میکنند.

* قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات خود میباشند. قادر به بیان جمله "من اشتباه کردم" میباشند.

* توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را دارند.

* مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده میگیرند.

* تفاوتهای فردی میان افراد را ارج مینهند.

* به نقطه نظرات دیگران گوش میدهند.

* همواره مسئولیت ادراکات، احساسات و واکنشهای خود را بعهده گرفته و هیچگاه آنها را فرافکنی نمیکنند.

* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارند.

* همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسکهای مثبت در زندگی بیم ندارند.

* دارای اعتماد بنفس و خود باوری بوده و به خود ارج میدهند.

* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبینی و غرور میباشد.

* از آنکه مورد انتقاد قرار گیرند نمی هراسند.

* هنگامی که از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.

* در برابر موانع و مشکلات به آسانی تسلیم نمیگردند.

* نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.

* از آنکه در کاری شکست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.

* هیچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شدید قرار نمیدهد.

* توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.

* به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.

* به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.

* باور دارند که فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.

* نیازی به کمالگرایی ندارند.

* هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیکنند.

* از آنکه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه و نگرانی ندارند.

* نیازی به اثبات و توجیه افکار و عقاید خود به دیگران ندارند.

چگونه اعتماد بنفس خود را افزایش دهید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* آگاه باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیرکترین و باهوشتر بودن، مشهوربودن، محبوب تر بودن، سریع تر بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع تر بودن، خوش لباس تر بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.

* توانایی ها، استعدادها و موفقیتهای خود را جشن بگیرید.

* خود را به خاطر اشتباهاتی که مرتکب گشته اید عفو کنید.

* برروی نقاط ضعف خود تمرکز نکنید. هر انسانی نقاط ضعف خاص خود را دارد.

* با حقوق فردی خود آشنا شده و از آنها پیروی کنید.

* از تحقیر و سرزنش خود دوری کرده و مثبت اندیشی را فرا گیرید.

* خود را بر اساس یک سری استانداردهای منطقی و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهید.

* یاد بگیرید که شما یک انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصمیم گیریهای زندگیتان می باشید.

* بیاموزید که با پشتکار و سماجت قادر خواهید بود به موفقیت دست یابید.

* بیاموزید که شما نیازی به تلاش بی وقفه برای کامل گشتن ندارید.

* خودتان تعیین کننده مفهوم موفقیت باشید.

به خودمون بیاییم

داشتن هدف یعنی پیمودن نیمی از راه..!!!

اسامی ایرانی.اورجینال به همراه معنی

لادن : گلی به رنگهای زرد و نارنجی

لاله : گلی که رنگهای گوناگون دارد و معروفترین آن لاله سرخ و صحرائی است

لاله رخ : کسی که روی همچون لاله دارد

لاله دخت : دختر لاله

لبخند : تبسم

لقاء : چهره ، سیما

لومانا : نام محلی در کردستان ، نامی کردی برای دختران

لهراسب : دارای اسب تندرو ، از پادشاهای کیانی و پدر گشتاسب

مارال : آهو ، نامی ترکی

ماری : کبک ماده ، نامی کردی

مازیار : اورا مزدایار - پسر قارون فرمانروای طبرستان

ماکان : نام پسر یکی از سران دیالمه

مامک : مادر کوچک و مهربان

مانا : نام خداوند بزرگ و نام یکی از دولتهای ماد ، نامی کردی

ماندانا : دختر آژدهاک و مادر کورش هخامنشی

مانوش : کوهی که منوچهردربالای آن متولد شده است

مانی : پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی

مانیا : خسته شده ، نامی کردی

ماهان : منسوب به ماه

ماهاندخت : دختر ماهان

ماه برزین : یکی از بزرگان دولت ساسانیان

ماه جهان : زیبای جهان

ماهچهر : زیبا رو ، قشنگ

ماهدخت : دختر ماه

ماهور : تابناک - نامی کردی

ماهرخ : آنکه صورتی چون ماه زیبا دارد

ماهزاد : زاده ماه

مردآویز: جنگنده و دلاور

مرداس : مرد آسمانی - نام پدر ضحاک که مرد نیکی بود و بدست پسرش کشته شد

مرزبان : مرزدار - مرزبان بن رستم نویسنده کتاب مرزبان نامه

مرمر : ازسنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است ، سنگ مرمر

مزدک : خردمند کوچک - مردی که در زمان ساسانیان ادعای پیغمبری کرد اما کشته شد

مژده : نوید ، بشارت

مژگان : مژه ها

مستان : شادان ، شادمان

مستانه : خوشحال ، مانند مست

مشکاندخت : دختر خوشبو

مشکناز : مشک ناز دار

مشکین دخت : دختر مشک آلود و معطر

منیژه : پاک و سفید روی - نام دختر افراسیاب

منوچهر : کسی که چهره بهشتی دارد - از پادشاهان پیشدادی

مهبانو : بانوی بزرگ ، بانوی همچون ماه

مهبد : یکی از وزیران انوشیروان ساسانی

مه داد : از فرماندهان نظامی پارسیان ویکی از نامهای دوران هخامنشی

مهتاب : ماه تابان ، ماه تابناک

مهدیس : ماهرو ، زیبا ، خوشگل

مه جبین : انکه پیشانیش مانند ماه درخشان است

مه دخت : ماه دخت ، دختر ماه

مهر آذر : یکی از موبدان پارس در زمان انوشیروان - خورشید آذر

مهر آرا : آرایش دهنده مهر

مهر آسا : همچون خورشید زیبا روی

مهر آفاق : خورشید افقها

مهر افرین : عشق آفرین ، آفریننده عشق

مهرآب : کسی که فروغ خورشید دارد - نام جد مادری رستم

مهرداد : بخشنده ماه

مهر افزون : بالا برنده عشق و محبت

مهرام : رام شده ماه

مهران : منسوب به مهر است و یکی از خاندانهای عصر ساسانی

مهراندخت : دختر مهر و محبت

مهراندیش : دارای اندیشه با مهر و محبت

مهرانفر : شکوه

مهرانگیز : ایجاد کننده مهر و محبت و عشق

مهرپویا : پوینده مهر

مهرداد : داده خورشید - نام چند تن از پادشاهان اشکانی

مهر دخت : دختر آفتاب

مهرزاده ‌: زاده خورشید ، زیبا روی

مهرناز : ناز خورشید

مهرنوش : خورشید جاویدان - یکی از پسران اسفندیار که بدست فرامرز کشته شد

مهرنکار : آرایش دهنده خورشید ، مهر آرا- نام یزدگرد

مهرنیا : ازنژاد مهر

مهروز : آنکه روزی چون خورشید دارد

مهری : منسوب به مهر ، منسوب به خورشید

مهریار : دوست خورشید

مهسا : مانند ماه زیبا روی

مهستی : ماه هستی ، ماه روزگار ، گرانبهاترین

مه سیما: آنکه صورتی چون ماه دارد

مهشاد : ماه شادمان

مهشید : پرتوماه

مهنام : آنکه نامش چون ماه است

مهناز : نازماه

مهنوش : ماه همیشگی

مهوش :‌ مانند ماه

مهیار : یار ماه ، نام پسر داریوش سوم هخامنشی

مهین : ماه زیبا رو

مهین دخت : دختر بزرگ

میترا : دوستی و محبت و مهر

میخک : گلی زیبا به رنگهای قرمز، سفید ، صورتی وزرد

میلاد : گانش آموز ، شاگرد - نامی کردی

مینا : گلی کوچک و زینتی ، گردنبند

مینا دخت : دختر مینا

مینو : بهشت ، جنت

مینودخت : دختر بهشت ، دختر پاک

مینو فر : دارای شکوه بهشتی

نادر : کمیاب ، بی همتا - نادر شاه افشار سر سلسله افشاریه درایران

ناز آفرین : معشوقی که ناز فراوان می کند

نازبانو : بانوی ناز دار

نازپرور : پرورش یافته در ناز

نازچهر : کشی که چهره ناز دارد

نازفر : دارای شکوه

نازلی : پرناز و غمزه - نامی ترکی برای دختران

نازی : با ناز ، اهل ناز

نازیدخت : دختر ناز

نامور : مشهور ، ارزنده

ناهید : پاک و بی آلایش - نام مادر اسفندیار و مادر اسکندر

ندا : آواز ، بانگ ، فریاد

نرسی : فرشته وحی در اوستا - نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان

نرگس : گلی خوشبو و زیبا

نرمک : زیبا و لطیف - نامی کردی برای دختران

نرمین : لطیف و ملایم

نریمان : پهلوان ، دلیر - نام پدر سام

نسترن : گلی سفید و زیبا از گونه های نرگس

نسرین : گلی سفید و پر برگ

نسرین دخت : دختر نسرین

نسرین نوش : نام همسر بهرام گور

نکیسا : نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی

نگار: نقش ، بت ، صنم

نگاره : شکل دارای نقش و نگار

نگارین : نقاشی شده

نگین : گوهر قیمتی

نوا : ناله ، آواز

نوش ( انوش ) : زندگی جاوید

نوش آذر : آتش جاویدان - از آتشکده های عصر ساسانی

نوش آور : چیزی که زندگی و حیات می آورد

نوشا : نوشنده ، آشامنده

نوش آفرین : افریننده شادی و شیرینی

نوشدخت : دختر شاد

نوشروان ( انوشیروان ) : جاویدان ،‌ اولین خسرو ساسانی

نوشفر : شکوه جاوید

نوشناز : دارای ناز و ادای شیرین

نوشین : گوارا و شیرین

نوید : مژده و بشارت

نوین : تازه ، جدید

نوین دخت : دختر تازه به دنیا آمده

نیشا : خال و نشانه - نامی کردی برای دختران

نیک بین : خوش بین

نیک پی : پاک نژاد

نیک چهر : خوشگل و زیبا

نیک خواه : شخص خیر خواه و خیراندیش

نیکداد : بخشنده نیکی

نیکدخت : دختر پاک و نیکو

نیکدل : دل پاک

نیکزاد : زاده نیکی و پاکی

نیلوفر : گل پیچک و زینتی به رنگهای سفید و سرخ وآبی

نیما : لقب علی اسفندیاری پدرشعر نو درایران ، نیما یوشیج

وامق : دوست دارنده ، عاشق - عاشق عذرا

ورجاوند : ارجمند - به اعتقاد زردشتیان کسی که درآخر زمان ایران را آباد می کند

وریا : پیدار، آگاه - نامی کردی برای پسران

وشمگیر : شکارچی بلدرچین - نام نام پسر وردانشاه از مولوک دیالمه

وهرز : نام مرزبان کشور یمن درعهد انوشیروان

وهسودان : نیک آسوده و آرام - عنوان یکی از سلاطین آذربایجان

ویدا : آموزنده و تعلیم دهنده

ویس : نام معشوق رامین در داستان ویس و رامین

ویشتاسب : صاحب اسبان فراوان

ویگن : از اسمهای ارمنی ایرانی به معنی جهش و پرش

هژیر : خوب چهره ، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد

هخامنش : دوستار اندیشه - نام جد کورش کبیر

هربد( هیربد ) : حاکم آتشکده ، موبد موبدان

هرمز : اهورمزدا ، خدای بزرگ ایرانیان - نام پسر بهمن و نام پسر انوشروان

همایون : مبارک ، خجسته - نام تنی چند از پادشاهان هندوستان

هما : فرخنده ، مبارک ، مرغ سعادت - نام دختر گشتاسب و خواهر اسفندیار

همادخت : دختر مبارک و فرخنده بخت

همدم : رفیق و مونس و همزبان

همراز : محرم اسرار

همراه : دوست و یار موافق

هنگامه : غوغا ، شلوغی ، دادوفریاد

هوتن : خوش اندام ، نام یکی از متحدان داریوش درحمله به مغان

هور : خورشید ، آفتاب

هورتاش : همچون خورشید

هورچهر : تابان روی ، زیبا

هورداد : فرستاده و داده خورشید

هوردخت : دختر خورشید

هورزاد : زاده خورشید

هورمند : شبیه خورشید

هوروش : خورشید مانند ، مثل خورشید

هوشنگ : هوش و درایت - نام یکی از سلاطین پیشدادی و فرزند سیامک

هوشیار : با هوش و آگاه

هومان : نیک اندیش ، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه

هومن : نیک منش

هونام : خوشنام ، نیکنام

هویدا : آشکار و نمایان

هیتاسب : صاحب اسب بسته شده

هیرمند : یکی از القاب گستاسب ، آتش پرست

هیما : اشاره ، نامی کردی برای دختران

هیوا : امید وآرزو - نامی کردی برای دختران و پسران

یادگار : آنچه از انسان بجای ماند - پسر پادشاه گرجستان

یاسمن ( یاسمین ) : گل زیبائی به رنگ سفید و زرد و کبود

یاشار : عمر کننده ، نامی ترکی برای پسران

یاور : کمک و همدست و یار

یزدان : خداوند ، آفریدگار هستی

یگانه : بی نظیر ، بی مانند

یوشیتا : پهلوانی از خاندان (( فریان )) نامی اوستائی

یونس : یکی از پیامبران بنی اسرائیل